اگر به سیرو سیاحت کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب بیپردازیم می توان دید که دیوار کوه آسه ماهی پیش از سده های نخستین حجری وجود داشته است.
این دیوار در زمان شاهان بازمانده کوشانی ها بخاطر حفظ فرمانروایی و جلوگیری از تجاوز بیگانه گان استفاده می شد اما جالب اینجاست که پس حمله سپاه اسلامی و موفقیت های آنها،از اهمیت دفاعی این کوه کاسته شد
تا فعلا برای بازسازی و یا حداقل حفاظت از تخریب شدن بیشتر این دیوار کدام توجه صورت نگرفته است این دیوار با گذشت تقریبا دوهزار سال از اعمار آن، هر روز ویرانی آن بیشتر شده است.
البته روبه رو شدن به چنان وضع را می توان با حدث قریب به یقین دو دلیل دانیست یکی آنکه افغانستان که مشکلات زیادی دارد نمی توان بخاطر جلب جهان گردانی پلانی را مطرح کرد. دوم عدم توجه فرهنگیان و یا هم بیعلاقگی آن ها، می توان دانست.
سوال اینجاست که چرا این کوه را آسه مای نامیده و چگونه این دیوار ساخته شده است؟
یکی از شاهان سلسله کوشانیها، زنبیل شاه یا به لهجه مردم زنبورک شاه نام داشت که بسیار که در بیداد گری و سفاکی مشهور بود. این شاه بخاطر حفظ فرمانروایی شهر کابل خواست تا تمام کوههای مرتبط به این شهر را دیوار کند تا از هجوم دشمن جلوگیری کند. همان بود که تمام جوانان و مردان شهر را با جبر و کراه برای ساخت این دیوارها واداشت و برای کارگران کارفرمایان ظالم مثل خودش گماشت تا کار ساخت زودتر خاتمه بیابد.هر کسی که دراین راه از امر شاه سرپیچی و تنبلی می کرد او را زنده در لای دیوار می گذاشتند و اطرافش را با خاک و گل می پوشانید که با همین ترتیب ساخت این دیوار از هزاران جوان شهر کابل قربانی گرفت گویند روزی از روزها در جمله دیگران نوبت به خانه ای پیر مردی که این پیر مردی لاسالخورده و لاغر فقط یک دختر سپاهیان پادشاه می خواستند که پیر مرد سالخورده را به بیگاری کار در کوه ببرند ولی ازینکه پیرمرد توان کار کردن را نداشت بجایش دخترش به بیگاری کاری در کوه رفت اتفاقا همان روز پادشاه برای بازدید از کار دیوار در قلعه این کوه. آمد کار فرمایان به تلاش افتادند، بالا و پایین می دویدند شاه خوب با دقت از کار دیوار دیدن می کرد تا اینکه نگاهش به دختر افتید همینکه نزدیک دخترشد، دختر چادر را به رو کشید و دوباره به کار خود مشغول گشت، شاه ازین حرکت لبخندی زد و گفت : ای دختر تا کنون با مردان کار میکردی و باکی نداشتی حالا که مرا دیدی چرا رو گرفتی؟ دختر پاسخ داد:آخر تو مرد هستی و اینان را که دور و پیش من می بینی از زن کمتر اند ،
چنانچه اگر مرد بودند این همه ظلم تورا به قیمت جان نمی خریدند و از ظالمی چون تو اطاعت نمی کردند، و ناگهان سنگی بزرگی برداشت و بر سینه شاه پرتاپ کرد شاه نقشه به زمین شد و بمرد. خوب بلاخره کشتن شاه توسط این جوان دست به دست تمام مردم شهر شد به همین دلیل بود که این کوه را (کوه آسه ماهی ) نامیدند.
آدرس: ولایت کابل، جاده آسمایی
نویسنده:سلطانی هروی
شما اولین دیدگاه را ثبت نمایید.