بُزکشی یک بازی سنتی و محلی مردم افغانستان است.تاریخ ایجاد این بازی، به دوران باستان باز میگردد و معنای اسم این بازی کشتن بز است که در آن زمان قهرمانان بزهای کوهی را شکار میکردند و با اسپ آنها را به محل بود باش شان حمل میکردند.
پس از آن زمان که قهرمانان دوران باستان سوار بر اسپ به کوه میرفتند و بزهای کوهی را شکار میکردند، این کار به یک بازی سنتی در بین جوانان مروج شد.
بازی طوری است که، بازیکنان در پشت اسپ قرار میگیرند و تلاش میکنن که جسد گوساله یا بزی را که قبل از بازی ذبح شده را به دایره بزرگی که با خط سفید و پرچمی مشخص شده است و آنرا دایره حلال میگویند برسانند.
هر کدام از سوار کاران در تلاش این هستند که جسد بز یا گوساله را از دست یکدیگر بربایند و هر کدام از آنها که پیش از دیگری آن جسد را به دایره حلال برساند برنده بازی شناخته میشود.
ورزش بزکشی توام با جنگها و سواری کاری همراه ایجاد شده است. از اینکه نژاد اسبها در افغانستان از نژاد خون گرم بوده که دارای اندام کوچک و لاغر و چابک و تند مزاج میباشد.
این گونه اسبها سریع الحرکت، تند مزاج مخصوص دویدن و سواری است که برای بزکشی قابل اعتماد و مورد استفاده میباشد. نژادهای معروف اسب در افغانستان مزاری، قطغنی « قته غنی»، هراتی، گرگ و غیره میباشد.
بنابر گزارش « دایرهالمعارف آریانا» مبداء تاریخی بزکشی فقط سه کلمه: آریا، اسب و باختر بوده است.
بزکشی امروز که رسوم دیرینه مردم ما را تشکیل میدهد در حقیقت با اسب و تربیت و آموزش او ، سواری، گلهداری و سوارکاری و بالاخره برای کشیدن عرادههای جنگی و حملات گروهی و دسته جمعی روابط مستقیم دارد.
برای اولین بار توسط آریاییها اهلی ساخته شد که خود نشاندهنده ارزش و اهمیت اسب را بین آریایی میرساند.
اصطلاح بزکشی تا جایی که دیده میشود در آثار قدما به کار نرفته است. احتمالاً اولین بار در کتاب « رهنمای قطغن و بدخشان» از ورزش بزکشی نامبرده شده که دختران جوان بعد از اینکه با هم دوست میشوند در کنار اهدای هدایا مختلف به بزرگان، پهلوانان ورزش بزکشی را نیز اجرا میکردند.
اما معلوم نیست این اصطلاح از چه زمانی معمول بوده است؟ یک مهندس انگلیسی به نام «فرانک مارتین» همراه با «سردار نصرالله خان» در سال ۱۸۹۵ میلادی از لندن به افغانستان آمد.
وی ۸ سال در زمان «امیر عبدالرحمن خان» و «امیر حبیب الله خان» در ماشینخانه کابل به کار کردن مشغول بود.
بنا به گفته «میرمحمد صدیق فرهنگ»، فرانک مارتین که جانشین مستر پاین بود به عنوان سرمهندس کارخانه و مامور خریداری لوازم ماشین خانه امیر از اروپا اجرای وظیفه میکرد.
مارتین که هنگام بازگشت به وطن در سال ۱۹۰۳ میلادی از طریق جلالآباد به پیشاور میرفت از مسابقات بزکشی در جلالآباد نام میبرد.
اما اصطلاحی را به کار برده که خلاف توقع ما است. او این مسابقات را که برای بار اول مشاهده نموده؛ آنرا بنام ( Usbeg game ) « بزبازی» ( Buz-bazee ) (literally – goat play ) نام برده است.
وی که شاهد این مسابقات بوده از بز و گوسفند یادآور میشود که سر وپاهای آن تا زانو بریده شده بود.
در حالیکه امروز در کنار بز از گوساله نیز استفاده مینمایند. آغاز مسابقه با سیگنال شروع میشود که قبلاً همه بازیکنان در یک خط مشخص مقابل بز یا گوسنفد ذبح شده، آماده مسابقه بودند و مسابقه با چابکی آغاز میشد.
بازیکنِ که بز را از زمین بر می داشت با سرعت و چهار نعل به طرف دیگر میدان اسب میراند.
در صورتیکه حیوان از دست بازیکن رها میشد بازیکن تنها با یک پا و یک دست خم شده و بز را در صورتیکه حریف میگذاشت، از زمین دوباره برداشته و یا برعکس حریف آنها همین کارا انجام داده و موفق به برداشتن بز میگردید و مسابقه ادامه مییافت . تعداد بازیکنان و زمان مسابقه قید نشده است.
باتوجه به نکات گفته شده نمیتوان با قطعیت گفت که اصطلاح بزکشی از قدیم الایام مروج و مورد استعمال قرار گرفته است.
میتوان گفت در زمان «امیر حبیب الله» و قبل از وی اصطلاح بز بازی به بزکشی اطلاق میگردید.
نویسنده:سلطانی هروی
شما اولین دیدگاه را ثبت نمایید.