afghantravel ad
afghantravel ad
ولایت تخار ولسوالی دشت قلعه

آی‌خانم؛ شهر یونانی در شمال‌شرق افغانستان

آی‌خانم؛ شهر یونانی در شمال‌شرق افغانستان , افغان تراول afghantravelaf

در سال ۱۹۶۱ محمد ظاهرشاه، شاه افغانستان، برای شکار در ولایت تخار در شمال‌شرق افغانستان به سر می‌برد. در جریان همین سفر بود که او به بقایای یک سکونت‌گاه باستانی برخورد. سه سال بعد گروهی از باستان‌شناسان فرانسوی به رهبری پال برنارد حفاری در این مکان را آغاز کردند. آن‌چه آن‌ها کشف کردند، ثابت شد که یکی از برجسته‌ترین بقایای جهان باستان است.

کشف آن‌ها مرکز شهر بزرگی بود که به هیچ یک از آن‌چه قبلا کشف شده بود؛ شباهت نداشت.

پیداشدن ویرانه‌های باستانی در آسیای مرکزی و غربی نادر نیست. کل این منطقه پر است از آثار به جا مانده از عهد باستان. با این‌حال، آنچه که این سکونت‌گاه را که به نام آی‌خانم (به ازبیکی ماه بانو) شناخته می‌شود، خاص ساخته است، این واقعیت است که آی‌خانم مربوط یونان باستان بوده است.

در واقع این شهر با داشتن ورزشگاه بزرگ (که یکی از بزرگ‌ترین ورزشگاه‌ها یا زورخانه‌های جهان باستان به شمار می‌رود)، آمفی‌تئاتری با گنجایش ۶ هزار نفر، پرستش‌گاه‌های خدایان یونانی، خانه‌هایی به سبک یونانی و حیاط‌خلوت‌هایی که سقف آن بر ردیفی از ستون استوار گشته‌اند، همه‌ی نشانه‌های یک شهر کلاسیک یونان را به خود داشته بوده است. حتی دیوارهای این شهر به سبک یونانی ساخته شده‌ بوده‌اند. علاوه برآن، کل این مکان از مجسمه‌های سبک یونانی و آثار هنری، از جمله سرستون‌هایی به شیوه کورینتی (یا شیوه قُرِنتی مربوط به معماری کلاسیک یونانی و رومی) پر بوده است.

پس این مکان چه بود و چطور شهری تا این حد با ویژگی‌های یونانی در گوشه‌ی دوری از افغانستان بنا شده بود؟

با توجه به این‌که آی‌خانم در کنار رودخانه‌ی آمو دریا (به یونانی باستان اُقسوس و به لحاظ تاریخی جیحون یا سیحون) واقع شده، فرض را بر این گرفته‌اند که آی‌خانم شهر گم‌شده‌ی اسکندریه در اُقسوس و یکی از حدودا بیست شهری است که توسط اسکندر کبیر تاسیس شده و در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد به افتخار خود اسکندر، اسکندریه نام‌گذاری شده بودند. معروف‌ترین این بیست شهر، اسکندریه است که در مصر واقع شده و در آن زمان بزرگ‌ترین شهر جهان باستان به شمار می‌رفت.

با این‌حال، تحقیقات اخیر به ویژه قدمت آثار باستانی پیدا شده در این محل نشان می‌دهد که آی‌خانم در حدود ۲۸۰ پیش از میلاد توسط آنتیوخوس یکم پادشاه امپراتوری سلوکی بنا نهاده شده است.

صرف‌نظر از زمان ایجاد آن، آی‌خانم نشان‌دهنده‌ی اوج پدیده‌ی باستان که به نام هلنیسم یا عصر و تمدن هلنیستی یاد می‌شود، است. در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد امپراتوری بزرگ پارس (شاهنشاهی هخامنشی) به دست شاه جوان مقدونی سرنگون شد؛ امری که سرآغاز مهاجرت یا پراکندگی فرهنگی قابل‌توجهی را رقم زد.

اسکندر و لشکر وی فرهنگ مقدونی/یونانی را با خود به هر جایی که لشکر می‌کشیدند، می‌آوردند. اسکندر شهرهای جدید را در مکان‌های استراتژیک ایجاد و مهاجران مقدونی و یونانی را در آن ها جابجا می‌کرد. هرچند که امپراتوری عظیم اسکندر پس از مرگش فروپاشید، دیادوخوی (جانشینان اسکندر) که امپراتوری را بین خودشان تقسیم کرده بودند، روند هلنیسم را با جدیت آغاز کردند. این دوره‌ی هلینیست بود که با تهاجم اسکندر آغاز و با مرگ کلئوپاترا ملکه‌ی مصر در ۳۰ پیش از میلاد به پایان رسید.

در طول این دوره فرهنگ یونانی از خود یونان گرفته تا مصر و حتی افغانستان مدرن در تعالی بود. نتیجه‌ی این امتزاج فرهنگی، یک فرهنگ مجزای یونانی با نفوذ محلی قابل‌تشخیص بود. یکی از نشانه‌های آن را می‌توان در یکی از پرستش‌گاه‌های اصلی آی‌خانم پیدا کرد؛ پرستش‌گاهی که به مجسمه‌ی بزرگ زئوس اختصاص یافته _ و آن را در خود جا داده _ اما به جای اینکه به سبک معابد یونانی با دیوارها و سازه‌های ستونی باز ساخته شده باشد، به سبک زرتشتی با دیوارهای محصور بزرگ ساخته شده بود.

انگیزه‌ی هلنیسم مدت‌ها در محور بحث قرار داشته است. آریان مورخ روم باستان گفته است که هلنیسم یک تلاش سنجیده‌شده برای ’متمدن‌کردن بومی‌ها‘ بوده. با این‌حال، مورخان مدرن تا حد زیادی این استدلال را رد کرده‌اند. اسکندر معروف است که لباس‌های پارسی به تن می‌کرد و عناصری از فرهنگ دیوان و دربار پارسی را در سال‌های قبل از مرگش اقتباس کرده بود؛ امری که به شدت باعث خشم پیروانش شده بود. در عوض بیشتر احتمال می‌رود که ایجاد سکونت‌گاه‌ها (شهرک‌ها) جدید از سوی اسکندر در پاسخ به چالش‌های اداری بی‌شمار امپراتوریِ به چنین بزرگی بوده و مستعمرات جدید احتمالا به عنوان مراکز قدرت و کنترول مقدونیه در مناطق تازه تسخیره‌شده مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

امپراتوری سلوکی در میان دولت‌های جانشین امپراتوری اسکندر کبیر، بزرگ‌ترین بود. این امپراتوری در اوج قدرتش تقریبا تمامی امپراتوری سابق ایران را در بر گرفته بود. اما نکته‌ی قابل‌توجه این است که سلوکی‌ها از تسخیر مصر بازمانده بودند. در جریان فرمان‌روایی سلوکوس یکم ملقب به نیکاتور (بنیان‌گذار امپراتوری سلوکی) و پسرش آنتیوخوس یکم، تعداد سکونت‌گاه‌های جدید به سرعت گسترش یافت و مهاجرانی از مقدونیه و خود یونان که با مشوق‌های سخاوت‌مندانه از خانه دور شده بودند، در این مستعمرات جدید اسکان داده شدند. جالب اینجاست شهرهایی که مقدونی‌ها در آن ساکن بودند به طور عموم بیشتر در غرب ایجاد شده بودند اما آن هایی که ساکنان آن را یونانی‌ها تشکیل می‌دادند، بیشتر در مناطق شرقی امپراتوری سلوکی به چشم می‌خوردند.

آی‌خانم یکی از این شهرها بود.

باختر، منطقه‌یی که در آن آی‌خانم واقع شده است کناره‌‌ی مرزی شرق امپراتوری سلوکی را تشکیل می‌دهد. آی‌خانم که در دره‌ی اُقسوس واقع شده است، دسترسی وسیعی به زمین‌های کشاورزی غنی و همچنین منابع معدنی چشم‌گیر در دامنه‌های سلسله کوه‌های هندوکش داشته است. شاید مهم‌تر از همه اینکه آی‌خانم در جایی موقعیت گرفته بود که از طریق‌ مسیرهای تجاری کشیده‌شده از طریق هندوکش، به عنوان مرکز تجاری با شبه‌قاره‌ی هند عمل کند.

استقلال

تحت کنترل درآوردن باختر و همسایه‌ی آن سغدیانا و فرغانه همواره حتی برای امپراتوری پارس دشوار بوده است. دلیل آن هم عمدتا فاصله‌ی بسیار دور این مناطق از قلب امپراتوری بوده است. شهر باکترا که نام باختر از آن گرفته شده است، بیش از ۲۸۰۰ کیلومتر از پایتخت امپراتوری پارس در بابل (در مجاورت بغداد مدرن) دور بوده است. برای سلوکی‌ها این فاصله حتی بیشتر بود. باکترا حدود ۳۷۰۰ کیلومتر از مرکز امپراتوری در انطاکیه (در نزدیکی انطاکیه امروزی ترکیه) فاصله داشت.

جای تعجب نیست که تسخیر این مناطق در شرق، برای سلوکی‌ها دشوار واقع شود. دیودوتوس فرماندار باختر در حدود ۲۵۰ سال پیش از میلاد از امپراتوری سلوکی راهش را جدا و خود را به عنوان پادشاه باختر اعلام کرد. به این‌ترتیب دولتی که در میان مورخان به عنوان پادشاهی یونان-باختری شناخته می‌شود، بنیان نهاده شد. آی‌خانم همراه با باکترا یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شهرهای این پادشاهی نوپا بود.

در حالی‌که سلوکی‌ها مصروف شاخ و شانه کشیدن با دیگر دولت‌های جانشین در غرب بودند، یونان-باختری‌ها توانستند نفوذ شان را در شرق گسترش دهند. دامنه‌ی پادشاهی یونان-باختری گسترش یافت تا همسایه‌اش فرغانه را تحت کنترل شاه اوریثدموس بیاورد. اوریثدموس کسی بود که دیودوتوس دوم را در سال‌های ۲۳۰ تا ۲۲۰ پیش از میلاد سرنگون کرد.

با این‌حال سلوکی‌ها در حدود ۲۱۰ پیش از میلاد زمانی که آنتیوخوس سوم کبیر به شرقی‌ترین نقطه‌ی کارزار بزرگش برای تسخیر دوباره‌ی نیمه‌ی شرقی امپراتوری سلوکی رسید، برای بازگرداندن کنترل و قدرت‌شان در باختر بازگشتند.

بار دیگر آی‌خانم و متباقی باختر و فراغنه بخشی از امپراتوری سلوکی شد اما قرار نبود دوام بیاورد. در واقع، تقریبا به محض اینکه آنتیوخوس و لشکرش راهی غرب شدند، پادشاهی یونان-باختری دوباره استقلال‌اش را برقرار کرد. این‌بار استقلال به عنوان طلوع یک عصر طلایی برای این پادشاهی واقع شد؛ پادشاهی که با گسترش‌اش در چهار جهت، شروع به رونق کرد و در ۱۸۰ پیش از میلاد به اوج وسعت قلمرو قدرت و کنترلش رسید.

در طول این دهه‌ها آی‌خانم به اهمیت‌اش به عنوان مرکز تجارت با هند افزوده شد. به دلیل سطح تعامل بالای یونان با هندوستان و تاثیر مراکز شهری همچون آی‌خانم در منطقه‌ بود که حتی در اوایل سال ۲۵۸ پیش از میلاد، آشوکا حاکم امپراتوری مائوریا (دولت غالب در هند) به ایجاد به اصطلاح احکام آشوکا، کتیبه‌ی سنگی دوزبانه به یونانی و ارامی، اقدام کرد. یکی دیگر از کتیبه‌های آشوکا در نزدیکی قندهار صرفا به زبان یونانی نوشته شده است. محتوای واقعی این احکام نیز نشانه‌ی واضحی از سطح دادوستد بین هند و جهان هلنیستی است.

علاوه بر تعامل با شبه‌قاره‌ی هند، پادشاهی یونان-باختری سرانجام با گسترش ارتباطاتش در شرق دور به چین رسید.

در اواخر قرن دوم پیش از میلاد، چانگ چیان، دیپلمات و جست‌وجوگری از سلسله‌ی هان، وارد باختر شد. حکایت او از سفرش به باختر، از جمله یادآوری حیرت‌اش از یافتن کالاهای چینی در بازارهای این شهر (که از طریق هند آمده بودند) و همچنین مسافرتش به متباقی مناطق آسیای مرکزی، در آثار تاریخی مورخ سلسله‌ی هان، سیما چیان به ثبت رسیده است. چانگ چیان پس از بازگشت به چین، امپراتور هان را از تمدن‌های پیشرفته‌ی شهری در فرغانه، باختر و پارت‌ (کوشانی‌ها و بعدا پهلوی‌ها) مطلع کرد. اکتشافات چانگ چیان امپراتور چین را به فرستادن سفرای چینی به سراسر آسیای مرکزی برای مذاکره با آن ها و تشویق تجارت با چین وا داشت.

و این تولد جاده‌ی ابریشم بود.

متاسفانه آی‌خانم نتوانست دوام بیاورد و از تجارت با چین سود ببرد. قبایل چادرنشین (کوچی‌ها) و عمدتا یوئه‌چی‌ها از حدود ۱۳۵ سال پیش از میلاد در حال مهاجرت به این منطقه بوده و مرزهای پادشاهی یونان-باختری را با هجوم خود غرق جمعیت کرده بودند. دقیقا مشخص نیست که آی‌خانم چگونه نابود شد اما باستان‌شناسان ادعا می‌کنند که این شهر تا ۱۲۰ پیش از میلاد کاملا متروکه شده بود و شواهدی نیز مبنی بر سوختن تمامی ساختمان‌های اصلی این شهر در یک آتش‌سوزی عظیم موجود است.

با وجود ویرانی‌اش، میراث فرهنگی آی‌خانم و سایر شهرهای هلنیست همانند آن، تا نسل‌ها تاب خواهند آورد و نیازی نیست که به نقش مهمی که این سکونت‌گاه‌ها در توسعه‌ جاده‌ی معروف ابریشم ایفا کرده‌اند، بپردازیم.

یکی از حکایات سرگرم‌کننده‌یی که تاثیر فرهنگ هلنیستی را برجسته می‌سازد، از تاریخ‌نگار یونان باستان، پلوتارک است:

«پس از شکست فاجعه‌بارش در نبرد حران در ۵۳ پیش از میلاد، جنرال مارکوس لیسینیوس کراسوس در محضر شاه اُرد دوم در دادگاه اشکانی پیشکش شد، جایی که از آن به عنوان تکیه در اجرای نمایشنامه باکخای (از اوریپیدس) استفاده شد».


آدرس: ولایت تخار، ولسوالی دشت قلعه، شهر آی‌خانم



نویسنده:علی سلطانی هروی

تمدن افغانستان

شما اولین دیدگاه را ثبت نمایید.

ثبت دیدگاه شما

afghantravel ad afghantravel ad